جدول جو
جدول جو

معنی مانع شدن - جستجوی لغت در جدول جو

مانع شدن
منع کردن، جلوگیری کردن
تصویری از مانع شدن
تصویر مانع شدن
فرهنگ فارسی عمید
مانع شدن
(شِ کَ تَ)
جلوگیری کردن. منع کردن. بازداشتن: هیچ چیز که مانع شود در رفتن راه نبود. (سفرنامۀ ناصرخسرو).
بزرگانی که مانع می شوند ارباب حاجت را
به چوب از آستان خویش می رانند دولت را.
صائب
لغت نامه دهخدا
مانع شدن
باز داشتن جلوگیری کردن منع کردن: هیچ چیزکه مانع شود در رفتن راه نبود
فرهنگ لغت هوشیار
مانع شدن
جلوگیری کردن، منع کردن، بازداشتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مانع شدن
تعترض الطّريق
تصویری از مانع شدن
تصویر مانع شدن
دیکشنری فارسی به عربی
مانع شدن
Hinder, Impede, Obstruct
تصویری از مانع شدن
تصویر مانع شدن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مانع شدن
entraver, empêcher, obstruer
تصویری از مانع شدن
تصویر مانع شدن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مانع شدن
obstaculizar, impedir, obstruir
تصویری از مانع شدن
تصویر مانع شدن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مانع شدن
dificultar, impedir, obstruir
تصویری از مانع شدن
تصویر مانع شدن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
مانع شدن
utrudniać, przeszkadzać
تصویری از مانع شدن
تصویر مانع شدن
دیکشنری فارسی به لهستانی
مانع شدن
препятствовать
تصویری از مانع شدن
تصویر مانع شدن
دیکشنری فارسی به روسی
مانع شدن
перешкоджати
تصویری از مانع شدن
تصویر مانع شدن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مانع شدن
belemmeren
تصویری از مانع شدن
تصویر مانع شدن
دیکشنری فارسی به هلندی
مانع شدن
behindern, blockieren
تصویری از مانع شدن
تصویر مانع شدن
دیکشنری فارسی به آلمانی
مانع شدن
ostacolare, impedire
تصویری از مانع شدن
تصویر مانع شدن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مانع شدن
रोकना , बाधित करना , अवरोध करना
تصویری از مانع شدن
تصویر مانع شدن
دیکشنری فارسی به هندی
مانع شدن
روکنا
تصویری از مانع شدن
تصویر مانع شدن
دیکشنری فارسی به اردو
مانع شدن
ขัดขวาง , ขัดขวาง , ขัดขวาง
تصویری از مانع شدن
تصویر مانع شدن
دیکشنری فارسی به تایلندی
مانع شدن
להפריע , להכשיל
تصویری از مانع شدن
تصویر مانع شدن
دیکشنری فارسی به عبری
مانع شدن
妨げる
تصویری از مانع شدن
تصویر مانع شدن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مانع شدن
阻碍
تصویری از مانع شدن
تصویر مانع شدن
دیکشنری فارسی به چینی
مانع شدن
방해하다
تصویری از مانع شدن
تصویر مانع شدن
دیکشنری فارسی به کره ای
مانع شدن
engellemek
تصویری از مانع شدن
تصویر مانع شدن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مانع شدن
menghalangi
تصویری از مانع شدن
تصویر مانع شدن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مانع شدن
বাধা দেওয়া , বাধা দেওয়া , প্রতিবন্ধকতা সৃষ্টি করা
تصویری از مانع شدن
تصویر مانع شدن
دیکشنری فارسی به بنگالی
مانع شدن
kuzuia
تصویری از مانع شدن
تصویر مانع شدن
دیکشنری فارسی به سواحیلی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ضایع شدن
تصویر ضایع شدن
تباه شدن، نابود شدن، بیهوده شدن
فرهنگ فارسی عمید
فانی گشتن ونیدن نابود شدن نابود شدن نیست گشتن، ترک دنیا کردن و از خود گذشتن و سپردن طریقت حق بامید بقای ابدی یا بقا بالله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طالع شدن
تصویر طالع شدن
بر دمیدن بر آمدن طلوع کردن برآمدن (آفتاب یا ستاره)
فرهنگ لغت هوشیار
کراشیدن تباهیدن پوسیدن گندیدن تباه شدن نابود شدن، بی فایده شدن بیهوده گشتن، فرو گذاشته شدن، مهمل گشتن بیکار گشتن، گم شدن، گندیده شدن (تخم مرغ و مانند آن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شایع شدن
تصویر شایع شدن
منتشر گشتن فاش گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تابع شدن
تصویر تابع شدن
بنده و فرمانبردار گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
خرسند گشتن خرسند شدن به بهره خویش کم خواستن راضی شدن ببهره خود خردسند گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
برنده شدن برندگی در رفتار، آور داشتن (آور یقین) قطع حاصل کردن یقین کردن
فرهنگ لغت هوشیار
قدغن شدن، نهی شدن، ممانعت شدن، جلوگیری شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد